نگاه میکنم هر دم به ماه چشمانت
فدای هاله ی چشم تو ماهِ تابانم
تصدّق تو شود عمر من به هردو جهان
مرا به جای بلا دور سر بگردانم
چه محنتی ست دلم را زدوری ات هر دم
که اشک دیده شده آشکارو پنهانم
اگر چه بی من و بی عشقِ من تورا غم نیست
قسم به عشق به چشمان تو ، پریشانم
دلم هوای تو دارد در این سیاهی شب
به یاد دست تو در شهری از خراسانم
چه حالتی که غریبی ست روز و شبهایم
رها شدم زتو اما درون زندانم
گهی میان غمت آتشم گهی از غم
زمین _ راکت است اما منم که طوفانم
تورا گذشته وامروز گذشته است ولی
به فکر ویاد گذشته به وقتِ الانم
تو ماه مهری و قلبت فراتر از مهر است؟
ملول عشق تو در مهر یا که آبانم.
#نادراحدزاده
@fekrefekr
درباره این سایت